مشغول بودن ( busy ) - قبول کردن ( admit ) – سپاس گزاربودن ( appreciate ) -
انکار کردن ( deny ) – در نظر گرفتن ( consider ) – ارزش داشتن ( worth ) –
بیاد داشتن ( remember ) _ بخشیدن ( forgive ) _ لذت بردن ( enjoy ) _
اجتناب کردن ( avoid ) _ تمام کردن ( finish ) _ تصور کردن (imagine ) _
ادامه دادن ( keep ) _ دوست داشتن ( like ) _ ناراحت شدن ( mind ) _
دلتنگ شدن ( miss ) _ دوست نداشتن ( dislike ) _ ریسک کردن ( risk ) _
دست برداشتن ( stop ) –
It isn't worth waiting for the bus.
نمی ارزد که منتظر اتوبوس شویم .
She considered not visiting her hometown.
سر نزدن به زادگاهش را در نظر گرفت .
Please stop talking in the class.
لطفا از صحبت کردن در کلاس دست بردارید .